همچنین اینکه این موضوعات به طور کل میتواند تاثیر مثبتی در روند بازار داشته باشد. ولی با توجه به ارزش کل بازار و همینطور حجم روزانه معاملات بازار که در ۳-۲ ماه اخیر شاهد بودیم و رشد ارزش معاملات را داشتیم مشخصا این روند واریزی روند تاثیرگذاری در بازار سرمایه نیست اما میتواند این حس را به سرمایهگذار بدهد که یک ارادهای برای حمایت از بازار سرمایه وجود دارد.
در مورد مصوبه جدید سازمان برای زمان فروش صندوقهای فیکس این کام و قبل از آن به واسطه مصوباتی که سازمان ارائه میداد، برای این صندوقها که سهام داشته باشند و سهام بخرند و حجم سهامشان را افزایش دهند در سال ۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بسیاری از صندوقهای درآمد ثابت که وزن بالای سهام داشتند به واسطه کاهش شاخص بازار دچار مشکلات زیادی در تامین بازدهی شدند، به نظر میرسد اقدام سازمان بورس سنجیده بوده است که این صندوقهای با درآمد ثابت میتوانند سهام نداشته باشند و یا تا یک سقفی میتوانند سهام داشته باشند و کاهش نصاب سهامشان به نصاب قانونی موضوعی بوده که به نظر میرسد بر روی بازار سرمایه تاثیر منفی گذاشته است و بعد از آن تایم را افزایش دادند و از ۳ ماه به ۵ ماه رساندند تمام این تصمیمات به ذهنیت سرمایهگذار کمک میکند اما با توجه به ارزش معاملاتی که بازار سرمایه دارد و جریان نقدینگی که تا اردیبهشت ماه شاهد آن بودیم میتواند تمام عرضهها را به نوعی در خود هضم کند.
با توجه به ارزش معاملات روزانه و ارزش کل بازار، رقم ۵۰۰ میلیارد تومان رقمی نیست که بتواند روند منفی بازار سرمایه را مثبت کند ولی از نظر حسی که به سرمایهگذار میدهد که اراده ای برای حمایت بازار وجود دارد مثبت است.
این که رقم قابل برآورد نیست، اینکه منابع از صندوق توسعه ملی کشور تزریق شود برای خرید سهام تنها با این دید که جلوی کاهش سهام را بگیرند و جلوی نوسان سهام را بگیرند منطقی نیست اما در بورسهای دنیا نیز بازار دچار پنیک میشود این منابع در زمان ترس میتواند کمک کند و ارزش آن منابع نیز با توجه به میزان پنیک است.
چیزی که در حال حاضر میتوان گفت این است که حداقل نهادهای حاکمیتی، نظارتی بازار از مداخله در روند بازار باید خودداری کنند.
در کنار آن باید تمام توانشان را برای تعمیق بازار سرمایه بگذارند، زمانی که جریان ورود پول جدید به بازار داریم بازار بورس میتواند با عرضه های اولیه، مجوزهای افزایش سرمایه از طریق سلب حق تقدم و عرضه از طریق راه اندازی شرکتهای پروژه یا صندوق های پروژه کمک میکند به اینکه این منابع مالی تازه وارد به بازار در مسیرهایی سرمایه گذاری شود که رشد سودآوری را برای آینده متصور هستیم.
زمانی که دستکاری اتفاق میافتد پولهای جدید که نمیتوان عموما به آن ها پولهای هوشمند گفت باشند بلکه پول افرادی هستند که از طریق تبلیغات و اطلاعات شفاهی وارد بازارسرمایه میکنند این پولها ممکن است به واسطه تبلیغاتی که در کانالهای شبکه اجتماعی انجام میشود به سمت شرکتهایی برود که نه به رشد توسعه اقتصادی کشور کمک کننده هستند و نه سودآوری آتی را برای سهامداران به همراه دارد. بنابراین به نظر میرسد بیشتر از تزریق منابع داشتن یک چشمانداز مشخص در مورد اینکه چه حجمی از عرضه های اولیه را بازار لازم دارد برای اینکه از روشهای هیجانی سرمایه گذاران جلوگیری شود یا اینکه چه سازوکاری در عملیات بازارگردانی شرکتها ایجاد شود تا آن عملیات برای بازارگردان منافع داشته باشد و مشوق آن باشد برای اینکه نقدشوندگی را بر روی تابلوی معاملات فراهم سازد، این موضوعات موضوعاتی است که از طرف سازمان قابل اجراست، موضوع جدیدی هم نیست و همه به آن آگاه هستند.
و تنها باید در برنامه های بلند مدت نهادهای ناظر بازار سرمایه قرار بگیرد.
زمانی که بازار سرمایه در طول یک روز ۱۲ همت تا ۱۵ همت معامله در آن انجام میشود و اگر فرض گرفته شود که اتفاقی بیفتد که بازار سرمایه صف فروش شود، بسته به این است که بازار تا چه میزان رشد کرده است و p/e بازار چه میزان بوده و به نوعی متغیرهای بازار بسیار موثر است در بحث برآورد آن رقم، اما در هر صورت از نگاه بازارگردانی حتی زمانی که یک سهم صف فروش میشود عموما بازارگردان میگوید که ۴-۳ روز صف فروش را جمع میکنم، و بازار متعادل میشود. برای بازار ما نیز با این حجم از ارزش بازار شرکتها نیز همین نرخ اتفاق میافتد. نمیتوان عدد خاصی را عنوان کرد چرا که نیاز به برنامهریزی و فرمول نویسی دارد و کاری پژوهشی است و اثرگذاری آن در روند معاملات زیاد نیست.
همچنین میتوان گفت نقش بازارگردانان همیشه در بازار سرمایه ما بسیار کمرنگ بوده است در حالی که در دنیا نهادهایی وجود دارد که به شدت به عمق سفارشات معاملات سهام کمک میکنند. ساختار بازارگردانی کشور ما با آنچه در کشورهای پیش رفته اجرا میشود کاملا متفاوت است.
- احسان عسکری - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۴۹۳ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما